نجما اسمعیل پور؛ فاطمه اسمعیل پور؛ زهرا رسولی
چکیده
در نبرد توسعه پایدار و رفاه، دستیابی به الگوی رشد فشرده بعنوان کلید حفاظت از زمین محسوب میشود. نوسازی شهری که بعنوان پاسخ مناسب برای مشکلات بافتهای میانی است، از سیاست میانافزایی در بازسازی و نوسازی بافتها بهره میبرد. با وجود اثرات مثبت این الگوها بر پایداری، در صورت عدم اجرای اصولی آنها، پیامدهای منفی ازجمله عدم رضایت ...
بیشتر
در نبرد توسعه پایدار و رفاه، دستیابی به الگوی رشد فشرده بعنوان کلید حفاظت از زمین محسوب میشود. نوسازی شهری که بعنوان پاسخ مناسب برای مشکلات بافتهای میانی است، از سیاست میانافزایی در بازسازی و نوسازی بافتها بهره میبرد. با وجود اثرات مثبت این الگوها بر پایداری، در صورت عدم اجرای اصولی آنها، پیامدهای منفی ازجمله عدم رضایت ذینفعان و کاهش کیفیت زندگی رخ خواهد داد. اجرای توسعه میانافزا در بافت میانی زنجان بصورت تخریب واحدهای قابل سکونت و ریزدانه و ساخت واحدهای آپارتمانی در اراضی بایر بافت میانی باعث اثرات منفی شده است. در این پژوهش، توسعه میانافزا بهعنوان متغیر مستقل و آسیبهای ناشی از آن بعنوان متغیر وابسته بوده و برای آزمون این رابطه از روش توصیفی و علّی و تکنیک معادلات ساختاری در نرمافزار pls [1] بهره گرفته شد. برازش مدل کلی روابط نشان از عدم رضایت ساکنین محله کوچه مشکی از توسعه میانافزای اتفاق افتاده دارد (GOF[2]=0.37). لیکن، تأثیر آن بر از بین رفتن مشاغل بومیِ محله، افزایش تراکم و آلودگی، کاهش میزان دستیابی به مسکن قابل استطاعت، و نابودی اراضی زراعی تأیید نشد. اما تأثیر آن بر احساس کمبود خدمات و کیفیت زندگی، کاهش روابط اجتماعی و امنیت بر نارضایتی از توسعه میانافزا تأیید شد. تأثیر موانع حقوقی بر کاهش دسترسی به مسکن قابل استطاعت مورد تأیید قرار گرفت. یافتههای مدل نشان داد: مهمترین آسیبهای توسعه میانافزا از نظر ساکنین محله، به ترتیب عبارتاند از: احساس کمبود خدمات، کاهش کیفیت زندگی، کاهش امنیت و کاهش روابط اجتماعی.
نجما اسمعیل پور؛ وحید محمودی؛ فاطمه اسمعیل پور
چکیده
بخش زیادی از فضای شهری در کشورمان، دچار فرسودگی و افت شدید کالبدی، اقتصادی و اجتماعی شده، که بازآفرینی شهری با تکیه بر مشارکت اجتماعی از راهکارهای رفع این مسئله است و از راهکارهای ارتقای مشارکت نیز ظرفیتسازی در محلات شهری است. در پژوهش توصیفی حاضر، از تحلیلهای توصیفی و آزمون T تک نمونهای برای سنجش میزان مطلوبیت متغیرهای «ظرفیت ...
بیشتر
بخش زیادی از فضای شهری در کشورمان، دچار فرسودگی و افت شدید کالبدی، اقتصادی و اجتماعی شده، که بازآفرینی شهری با تکیه بر مشارکت اجتماعی از راهکارهای رفع این مسئله است و از راهکارهای ارتقای مشارکت نیز ظرفیتسازی در محلات شهری است. در پژوهش توصیفی حاضر، از تحلیلهای توصیفی و آزمون T تک نمونهای برای سنجش میزان مطلوبیت متغیرهای «ظرفیت اجتماعی»، «استراتژیهای ظرفیتسازی اجتماعی» و «کنش مشارکت اجتماعی شهروندان» و از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره برای تعیین میزان و شدت رابطه میان متغیرها استفاده شد. برمبنای یافتهها: از بین مؤلفههای «ظرفیتسازی اجتماعی»، تنها مؤلفههای مشارکتپذیری و تعهد اجتماعی در سطح مطلوب و سایر مؤلفهها در وضعیت نسبتاً نامطلوب و نامطلوب و تمام مؤلفههای «استراتژیهای ظرفیتسازی اجتماعی» نیز در وضعیت بسیار نامطلوب هستند. شرایط متغیر «مشارکت شهروندان» در بازآفرینی شهری نیز نسبتاً نامطلوب است. سطح تمایل به مشارکت به ترتیب شامل مشارکت فکری، مالی، اجرایی و سپس مشارکت نیروی انسانی است. متغیر «مشارکت شهروندان» در بازآفرینی از همبستگی مطلوبی با متغیر «ظرفیت اجتماعی» و «استراتژیهای ظرفیتسازی اجتماعی» برخوردار است. همچنین، نقش مؤلفه شبکهسازی سازمانی در ارتقای ظرفیت اجتماعی محله فهادان بسیار برجسته است. بنابراین، تقویت فرآیندهای ظرفیتسازی میتواند تقویت مشارکت شهروندان در بازآفرینی محله را به همراه داشته باشد. در پایان، مدل رگرسیونی رابطه میان استرتژیهای ظرفیتسازی و ظرفیت اجتماعی در محله فهادان در فرآیند بازآفرینی تدوین و معرفی شد.